دوشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۶

یاداشتک شماره صفر و اذن دخول





یاداشتک ها
یاداشتک شماره صفر و اذن دخول

عرض کنم پس از مدتها قلمفرسائی و بعد ازهمکاری های سالیان با دوستان و رفقای اهل قلم و سیاست کیاست، وبعد تر از آنکه سیاهی سر و ریش فقیر خرج جوهر و کاغذ نوشته ها گردید، و سن از پنجاه گذشت و علیرغم حرف شیخنا وسیدنا سعدی فرصت خواب که به دست نیامدهیچ!حتی به دلیل عداوت دشمنان و محبت های دوستان چرتی هم نتوانستیم بزنیم !و به قول حبیب یغمائی: شب خیالات و همه روز تکاپوی حیات/ خسته شد جان و تنم زین همه تکراریها /فکر کردم بدک نباشد این آخر عمری و پس از سی سال غربت خودمان یک گوشه کوچک دنجی داشته باشیم تا درآنجا گاهی یاداشتکی نوشته وبرخی حرفهای لازم را بزنیم .علم کردن این گوشه دنج چند علت دارد که یکی دوتا از مهم ترینهایش این است از آنجا که ما تخم و ترکه اردشیر و دارا! پس از سی سال تبعید و غربت هنوز مثل آدمهای اصولی اختلافاتمان را داریم واز توی سر و کله هم زدن خوشمان می آید ، همیشه دعوا داریم و البته این دعواها به سایت ها هم می کشد که باز هم البته! نه دعوا کردن عیبی دارد و نه کشیدن دعوا به سایتها! ولی وقتی خود آدم سایت مستقلی ندارد و دو نفر دیگر در مطلبی که بالا یا زیر شعر و مقاله تو درج شده دارند اجداد و آباء یکدیگر را جلوی چشم هم می آورند مقداری از این مشت و لگدهای سیاسی از کادر مقاله مربوطه خارج شده و به سر و کله تو هم می خورد، چرا که تو در آن سایت می نویسی ولاجرم یا خودت آستینها رابالا می زنی ووارد دعوا می شوی و یا اینکه تماشاچیان منتظرند موضع خودت را اعلام کنی! که با کدام طرفی که این خودش دعوای جدیدی را ایجاد می کند !بنابراین گوشه مستقلی لازم است تا بدون اینکه با سایر سایتها و وبلاگها قهر باشیم مواضع مستقل خود را داشته باشیم و دوم این که ممکن است فقیر یا امثال فقیر حرفهائی داشته باشیم یعنی شطح و طامات وکفریات و مطالب ناخوشایندی که یا سایر سایتها علاقه ای به درجشان نداشته باشند و یا اینکه به دلیل مراعات برخی نکات درج این مطالب آزارشان بدهد، بنابراین به طور اورژانس وجود یک سایت و وبلاگ مستقل لزوم خود را نشان میدهد تا ما حرفمان را بزنیم واندیشه مان را زندانی مسائل روی میز نکنیم و دیگران بتوانند یا درجش نکنند یا اگر درجش کردند مسئولیتش به گردن فقیر باشد. دارم فکر می کنم مرحوم فردوسی پس از سی سال شاهنامه اش را نوشت و رفت و سرش را زمین گذاشت و نفسی به راحتی کشید.از طلوع تاریک جمهوری اسلامی سی سال سپری شده است و ما شاهنامه که هیچ حتی یاداشتکهایمان را هم به دلائل شرعی و عرفی ننوشتیم پس تا دیر نشده بنویسیم و ببینیم چه خواهد شد و کی خوشش خواهد آمد و کی بدش ،پس یا علی مدد.اسماعیل وفا یغمایی نهم سپتامبر دو هزار و هفت میلادی

هیچ نظری موجود نیست: