پنجشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۷

با نسیم شمال به استقبال نوئل برویم


 
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
نسیم شمال
آخ عجب سرماست امشب ای ننه
ما که میمیریم در هذا السنه
تو نگفتی میکنم امشب الو؟
تو نگفتی میخوریم امشب پلو؟
نه پلو دیدیم امشب نه چلو
سخت افتادیم در منگنه



آخ عجب سرماست امشب ای ننه
این اطاق ما شده چون زمهریر
باد می آید ز هر سو چون سفیر
من ز سرما میزنم امشب نفیر
می دوم از میسره بر میمنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه


اغنیا مرغ مسما میخورند
با غذا کنیاک و شامپا می خورند
منزل ما جمله سرما می خورند
خانه ما بد تر است از گردنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه


اندرین سرمای سخت شهر ری
اغنیا پای بخاری مست می
ای خداوند کریم فرد و حی
داد ما گیر از فلان السلطنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه


خانباجی می گفت با آقا جلال
یک قرآن دارم من از مال حلال
می خرم بهر شما امشب زغال
حیف افتاد آن قرآن در روزنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه


می خورد هرشب جناب مستطاب
ماهی و قرقاول و جوجه کباب
ما برای نان جو در انقلاب
وای اگر ممتد شود این دامنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه


تخم مرغ و روغن و چوب سفید
پیاز و نان گر امشب می رسد
می نمودم(اشکنه)امشب ترید
حیف ممکن نیست پول اشکنه
عجب سرماست امشب ای ننه


گر رویم اندر سرای اغنیا
از برای لقمه نانی بی ریا
قاپچی گوید که گم شو بی حیا
می درد ما را چو شیرارزنه
آخ عجب سرماست امشب ای ننه


نیست اصلا فکر اطفال فقیر
نه وکیل و نه وزیر و نه امیر
ای خدا! داد فقیران را بگیر
سیر را نبود خبر از گرسنه
عجب سرماست امشب ای ننه
نسيم شمال

۱ نظر:

ناشناس گفت...

عالی عالی عالی