پنجشنبه، دی ۲۶، ۱۳۹۲

خاموشی مرزبان قلم

خاموشی مرزبان قلم
رضا مرزبان، پیشکسوت نام آشنای روزنامه نگاری میهنمان و یار دیرین کانون نویسندگان ایران، جهان تبعید ما را بدرود گفت. رضا مرزبان برآمده از خراسان و بالیده در تهران بود و هم از جوانی با آرمان های برابری و آزادی جانی در آمیخته داشت و همراه با روزنامه نگاری شاعر و نویسنده بود با دستی توانا در این قلمروها.
در آوار سنگین‌کودتای 28 امرداد 1332 در شمار کنشگران چپ و آزادی خواه بازداشت شد و دو سالی در زندان گذراند. پس از آزادی به دعوت روزنامۀ کیهان با آن روزنامۀ به همکاری پرداخت. رضا مرزبان از نخستین سالهای دهۀ 1340 سردبیر روزنامۀ هفتگی «پیغام امروز» بود که تا آستان انقلاب افتان و خیزان انتشار می یافت و صفحات تاثیر گذار ویژۀ ادبیات روز داشت که از آن میان جدال مفصل قلمی زنده یادان احمد شاملو و نادر نادر پور آموزنده و خاطره انگیز است
رضا مرزبان همزمان با تأسیس سندیکای خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات در 1341 به عنوان عضو و سپس چند دوره دبیر سندیکای دفاع از حقوق مادی و معنوی همکارانش را به عهدۀ کفایت خود داشت و با بنیادگذاری دانشکدۀ علوم ارتباطات اجتماعی از سوی مصطفی مصباح زاده مدیر و صاحب امتیاز روزنامۀ کیهان در سال 1346در شمار استادان آن مرکز آموزش عالی روزنامه نگاری به پرورش نسل جوان روزنامه نگاران میهنمان پرداخت و از جمله تدریس گزارش نویسی و تنظیم خبر را درس می داد.
پیروزی انقلاب ضد دیکتاتوری سلطنتی ایران و وزش نسیم بهارک آزادی فرصتی مستعجل بود تا رضا مرزبان «پیغام امروز» را مستقل از سانسور در راه تحقق آرمانهای دموکراتیک مردم سازماندهی‌ و همچون « آیندگان» و «آهنگر» با شجاعت از آزادی (شعار اول انقلاب ایران) پیگیرانه پشتیبانی کند و با « یکه تازی و انحصار طلبی» حکومت نوبنیاد جمهوری اسلامی در بر قراری « دیکتاتوری نعلین به جای چکمه» بی پروا در افتد. گزینشی‌که موجب شد تا از سوی مافیای مصادره کنندگان انقلاب، در نیمه‌های سال 1358همراه با آیندگان و آهنگرآماج حمله و توقیف شود و او پس از دربدری‌ها سرانجام در سال 1360 ناچار به گریزناگزیر تن در دهد.
رضا مرزبان به عنوان نویسنده و پژوهشگر نثری پاکیزه و روشن و در جاگاه شاعر زبانی سَخته و استوار داشت کتابهای « روحانیت و تحولات اجتماعی در ایران» و «آتش در جنگل» نمونه هائی از این مدّعایند. رضا مرزبان سی و چند سال از عمر 85 ساله‌اش را در تبعیدی ناخواسته در پاریس گذراند و افزون برحضور فعال در کانون نویسندگان ایران «در تبعید» تا آنجا که در توان داشت به قلم و قدم از خواست آزادی ‌و عدالت اجتماعی برای ایران فروگذار نکرد. تقوای سیاسی و اخلاقی را پیوسته پاس داشت و با گشاده روئی تنگناهای‌ زندگی را تاب آورد و هرگز آبروی فقر و قناعت را نبرد. نمونۀ نویسندۀ تبعیدی بود و همچون سرو پذیرفته بود‌که آزادگان تهی دستند.
هفتم دیماه سال1392 به تاریخ پیوستن مرزبان اقلیم قلم و شرف بود. رضا مرزبان در پی چندین ماه بیماری جانکاه سرانجام همچون بسیارانی از رزمندگان بی‌مزد و منّت آزادی مردم ایران در ‌این تبعید دراز دامن، دور از میهن و در رویای‌‌آزادی میهن دیده برهم نهاد. با این رؤیا که شاگردانش در دانشکدۀ روزنامه نگاری- که اکنون خود استادان‌اند- زندگی تاریخی‌اش را درحقیقت جوئی و حرمت آزادی وکرامت انسانی ادامه دهند.
سوگ رضا مرزبان سوگ جامعۀ فرهنگ و فضیلت است و کانون نویسنگان ایران «در تبعید» در این سوگ با خاندان فرهنگ ایران، دوستان و خانوادۀ گرامی مرزبان هم اندوه است و یاد او را گرامی می دارد.
کانون نویسندگان ایران « درتبعید»

هیچ نظری موجود نیست: